kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۹۳۹۶
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۱۳
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر- 116

ادامه  زد  و خوردهای عناصر امنیتی برای  پاکسازی



فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
آموس ثابت کرد که حتی نمی‌تواند باز کردن یک پاکت را مدیریت کند، چه رسد به مدیریت یک تحقیق جدی درباره اعضای تشکیلات جاسوسی. اولین حمله مک‌کارتی (در جولای ۱۹۵۳ علیه ویلیام باندی) به ضرر خودش تمام شد. باندی، که عضو هیئت برآوردهای ملی سیا (و داماد دین آچسون) بود، ۴۰۰ دلار به صندوق دفاعی آلجر هیس کمک کرد. مک‌کارتی از این نتیجه گرفت که باندی باید یک کمونیست باشد. تام بریدن به یاد می‌آورد: «من اتفاقاً در دفتر آلن بودم که این موضوع مطرح شد و باندی هم آنجا بود. آلن به او گفت: «از این‌جا برو من خودم به این موضوع رسیدگی می‌کنم.» باندی چند روز مرخصی گرفت و آلن مستقیم به دیدار آیزنهاور رفت و گفت که حوصله سر و کله زدن با این یارو از ویسکانسین و این آشفته بازاری که راه انداخته را ندارد.» دالس در واقع به رئیس‌جمهور گفت که استعفا خواهد داد مگر اینکه حملات مک‌کارتی متوقف شود.
به نظر می‌رسد چیزی که درنهایت آیزنهاور را وادار به اقدام کرد، همین مسئله بود. پس از اینکه ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهور اعزام شد تا مک‌کارتی را تحت فشار قرار دهد که برنامه‌هایش برای تحقیقات عمومی کنار بگذارد، سناتور ناگهان «متقاعد شد» که «برگزاری جلسات استماع علنی درباره سازمان سیا به نفع عموم نخواهد بود و شاید بهتر باشد این موضوع به صورت اداری حل و فصل شود.» این موضوع به شکل یک توافق حل شد که 
بر اساس آن مک‌کارتی موافقت کرد شکایت‌های خود علیه این سازمان را در خلوت و از طریق دفتر آلن دالس مطرح کند. او با همراه داشتن فهرستی از افراد به اصطلاح «همجنس‌گرا» و «ثروتمند» که در استخدام سازمان سیا بودند، خواستار پاکسازی گسترده در داخل این سازمان گردید. مک‌کارتی تهدید کرد که اگر دالس به این خواسته‌ها عمل نکند، او تحقیقات عمومی را دنبال خواهد نمود. «فشارها تأثیر خود را گذاشت. استانداردهای امنیتی سخت‌گیرانه‌تر شدند. در یک مورد، ضرر سازمان سیا به سود‌ هالیوود تمام شد1. یک فارغ‌التحصیل علوم سیاسی با لهجه کلاسیک نیویورکی به نام پیتر فالک (که بعدها به خاطر نقشش در سریال «کلمبو» معروف شد) در سال ۱۹۵۳ برای ورود به برنامه آموزشی سازمان سیا درخواست داد، اما درخواست او به دلیل عضویت سابقش در یک اتحادیه چپ‌گرا رد شد.»
کارمندان واحد اطلاعات و عملیاتِ (IOD) بریدن تحت بررسی ویژه قرار داشتند چرا که به لیبرالیسم سیاسی متهم شده بودند. مدیر عملیات اتحادیه‌های کارگری بریدن اخراج شد چون در دهه ۱۹۳۰ برای مدت کوتاهی عضو مجمع جوانان کمونیست شده بود. اما شرایط بدتر هم گردید. در اواخر اوت ۱۹۵۳، بریدن در ایالت مین همراه با ریچارد بیسل که از کارش در بنیاد فورد مرخصی کوتاهی گرفته بود تا از قایق تفریحی خود به نام «جادوگر دریا» لذت ببرد، در حال قایقرانی و در حالی که در خلیج پنوبسکوت لنگر انداخته بود، یک پیام فوری‌ دریافت کرد که به او اطلاع می‌داد مک‌کارتی‌ها [هواداران سناتور مک‌کارتی] یک «سرخ» [کمونیست] در سازمان سیا کشف کرده‌اند. فرد مورد نظر معاون بریدن، کورد مه‌یر جونیور بود که در سال ۱۹۵۱ توسط آلن دالس به استخدام سازمان سیا درآمده بود. با دور بودن همزمان دالس و بریدن، کسی نبود که مانع برخورد چکمه سرکوب مک‌کارتی به پیکره مه‌یر شود. او بدون حقوق معلق گردید و منتظر بررسی امنیتی ماند، برایش رمان «محاکمه کافکا» تدعی شد. او بیش از هر زمان دیگری «وضعیت قهرمان سردرگم داستان را درک کرد که هرگز نمی‌توانست بفهمد چرا یا توسط چه کسی متهم شده است.»!
کورد مه‌یر «سرخ» نبود. او حتی «صورتی» [یعنی نزدیک به شوروی] هم نبود. در میان اتهاماتی که در یک سند سه‌صفحه‌ای فهرست شده بود، این واقعیت وجود داشت که او یک بار سکوی سخنرانی خود را در اختیار‌ هارلو شیپلی، ستاره‌شناس دانشگاه‌ هاروارد که به خاطر دیدگاه‌های سیاسی چپ‌ خود شهرت داشت، قرار داد. همچنین به ارتباط مه‌یر با شورای ملی هنرها، علوم و حرفه‌ها اشاره شده بود که توسط کمیته فعالیت‌های برون مرزی مجلس آمریکا به عنوان یک جبهه‌ کمونیستی معرفی گردید. هر دو اتهام به سال‌های پس از جنگ جهانی دوم برمی‌گشت، زمانی که مه‌یر رهبر کمیته کهنه‌سربازان آمریکایی بود (سازمانی لیبرال به عنوان جایگزینی برای لژیون فرامحافظه‌کار آمریکا) و همچنین یکی از بنیانگذاران فدرالیست‌های جهان متحد (که خواستار حکومت جهانی بودند و بیشتر آرمان‌شهری نشان می‌دادند تا لیبرال).
مه‌یر بعدها نوشت: «رئیس مستقیم من، تام بریدن، پیوسته از من حمایت نموده و مرا تشویق می‌کرد، باور کنم هیچ شکی وجود ندارد که می‌توانم خودم را تبرئه نمایم.» و در واقع، هرگز این احتمال وجود نداشت که اتهامات و برچسب‌های مک‌کارتی به او بچسبد. در روز شکرگزاری سال۱۹۵۳، دو ماه پس از تعلیق او، مه‌یر تماس تلفنی از آلن دالس دریافت کرد: او به طور کامل از اتهامات خیانت [به کشور] تبرئه شده بود و می‌توانست به سازمان بازگردد. این ماجرا تا پایان عمر، مه‌یر را تحت تأثیر قرار داد و یکی از بزرگ‌ترین تناقض‌های آمریکای دوران جنگ سرد را به تصویر کشید: در حالی که مردان سازمان سیا شبانه‌روز برای شکست کمونیسم تلاش می‌کردند، توسط هم‌وطنان آمریکایی‌شان، که ادعا داشتند همان هدف را دنبال می‌کنند، تحت تعقیب قرار گرفتند. اگر جووِنال (شاعر رومی) از خود پرسیده بود که چه کسی از محافظان محافظت می‌کند، سؤال این‌جا بیشتر این بود که چه کسی اژدهاکُشان را می‌کشد؟!
پانوشت‌: 
1- یعنی سیا با عدم جذب این جوان با استعداد ضرر کرده